گفته ها و نگفته های امیر آشتیانی

گفته ها و نگفته های امیر آشتیانی

مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق *** گرت مدام میسر شود زهی توفیق
گفته ها و نگفته های امیر آشتیانی

گفته ها و نگفته های امیر آشتیانی

مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق *** گرت مدام میسر شود زهی توفیق

هذیان

این چندتا تک جمله چند وقتی هست می خواهم بنویسم اما نشد

هرکدامش برای من یه دنیاحرف داره

بعضی هاش ماله خودمه بعضیهام نه

امیدوارم که خوشتون بیاد....

 

 

* به هم مهربانانه تر نگاه کنیم ،شاید این نگاه آخر باشد

 

*مثل کبک سرم و لای برف کردم

 

* به هر چی که اذیتت می کنه فکر نکن

                         چون بیشتر اذیتت می کنه    

                              حتی اگر اون چیز من باشم

 

* هر کاری را می شود انجام داد

             فقط باید ببینی برای کی هست؟

 

* هیچ چیز همیشه پنهان نمی مونه

                           پس با هم صادق باشیم

 

* نگفتن حقیقت کم از دروغگویی نداره به هر بهانه ایی

 

* برای قایم شدن تپه برفی جای مطمئنی نیست

                      چون آفتاب حقیقت رسوات می کنه

 

* پوشاندن اشتباه با یه اشتباه دیگه یه اشتباه بزرگتره

               چون گناهت و سنگین تر میکنه

                               و جبرانش وسخت تر

 

***

 

             زندگی در بهار زیباتر و

 

                       در پاییز دلنشین تر است.

 

                و سرانجام زمستان فصل شیرین انتظار

 

                         برای همنشینی ابدی روزهای تابستانی  و

 

                                                                پایان تنهایی است.

 

بهار زودرس

امسال بهر زودتر از هر سال رسید

هر چند نه نه سرما خیال نداره  پشتش و از پشتی ترکمنش برداره و بلند شه وسایلش و جمع کنه و بره اما مردم ما  زودتر به استقبال بهار رفتن تا عمو نوروز بدونه که باید بیاد و مثل هر سال نه نه سرما رو بفرسته بره استراحت کنه.

در حالی که بنا بر اطلاعات موثق وغیر موثق هواشناسی و سایت «ودر دات کام» هر روز یه توده هوای سرد اسبش به سمت تهران زین می کنه تا عمو جان ما توهم بزنه که هنوز هوا سرد است به دلیل هوای نامساعد جوی امکان پرواز طیاره اش به تهران وجود نداره .

اما مردم ریختن تو خیابون تا پیش پیش خرید عیدشون و بکنن، از قضا هم که کار شرکت های لیزینگ به شدت گرفته

اکثر اونها صاحبان خودروی بدون بنزین هستند با ازدحام ماشین هایشان ناخواسته  سبب شدن  ما در ترافیک خیابان  بمانیم  در سرما انتظار عید بکشیم.

خدا به داد ما  برسه  چراکه حتما امسال  هم عید می خواهد شلوغتر از پارسال باشه ما از عید تهرانم هم نتونیم لذت ببریم.!

(آخه تا عید امسال کل سال به عشق عید تهران زندگی می کردیم اما الان وضعیت فرق کرده)

به هر حال این یک هشدار بود از اینکه بدانیم همیشه بهار را از گل و جوانه نمی شود فهمید بلکه در عصر جدید ترافیک موسم بهار می باشد.

فرصت

- سلام

- سلام

- ببخشید می خواهم بدونم فرصت من کی تموم میشه؟

- فرصت شما ، یه لحظه صبر کنید.

این خط پر شده ،این خطم پر شده ... این یکی هم، می تونید برید.

- مرسی

- نه، نه، یک خطتتون  پر نشده برگردید، بفرمایید زندگی کنید

- کی پر میشه ؟

-من نمی دونم

- کی می دونه ؟

- هیچ کس آقا بفرمایید زندگی تون و بکنید.به موقعش خودمون می بریمتون

و پسرک دوباره به زندگی برگشت ، بازهم تنها بود. اما پیش خودش می گفت شاید ورق برگردد

*

پی نوشت۱

من در اینجا هر گونه افسردگی و ناراحتی را به شدت تکذیب می کنم

تضاد

بزرگ شدم

اما بزرگ نشدم

می رسد

خورشید با گرمایش دوباره به سرزمین ما می رسد

باید کمی بیشتر صبر کرد

من بی طاقت شدم

سختی اش همین چند روز است

شب کوتاه   و

زمستان از نیمه گذشته

هر شب فقط در انتظار طلوع دوباره بهار ،بیدارم

 

می رسد

تعویض

خسته شدم

دیگه نفسم بالا نمی آید

نمی دونم چرا تو بازی زندگی ،مربی من و تعویض نمی کنه!

 

آخرین قدم

روزهای سیاه

وقتی چند سال پیش داریوش اون ترانه معروف سال ۲۰۰۰ خوند برای خیلی ها قریب بود و شایدم اصلا قابل درک نبود اما الان که ۸سالی  از اون گذشته من کاملا می تونم درک کنمش که چی میگفت

سال سکوت یعنی چی  سال فراق یعنی چی سال سیاه ۲۰۰۰یعنی چی

 سالی که خون تو رگها نیست و....

این روزها دقیقا این اتفاق برای ماها داره می افته و بین همه  ما داره فاصله

 می افته بدون اینکه متوجه شیم

بیخیال همه چی شدیم به جای گرفتن مهار زندگی تن خسته خودمون و به

 رودخروشان زندگی سپردیم تا ببینیم ما رو کجا می بره

ارتباطامون هم اگر چیزی مونده باشه به چند تا اس ام اس تکراری  یا ایمیل برای

 همدیگه یاچند کامنت که اکثر وقت ها هم شبیه همدیگر تبدیل شده است

مدتها بهترین دوستامون نمی بینیم اگر سر برنامه خبری نبینیمشون یا

باهاشونکار نداشته باشیم که هیچ 

فامیل ها که بماند آنها که جای خودش و داره

غرق در زندگی ماشینی بدون احساس شدیم

اینقدر که تولد عزیزانمون را و فراموش می کنیم و آخرشم میگیم

من فکر می کردم تولدت فرداست یا یه ماه دیگه

ااااااا اشتباه گرفتم

بعدشم برا کم نیاوردن

سریع می گیم خوب حالا کی شیرینیش و کی  میدی

حتما جبران می کنم

بعدشم مثل تولد فراموش می کنیم

بعضی وقتها هم فکر می کنیم کادو مهمه  که چی باشه

می گیم ای وای یادم رفت

 اما مهمتر از همه با هم بودن ولذت از با هم بودن و بردنه  که هممون فراموش

 کردیم مثل همه چیز دیگه

مثل زندگی کردن مثل آزادی

****

پی نوشت۱

 من بگم تولد من ۷ آبان بوده و این موضوع به طور خاص در مورد من صدق نمی کنه

پی نوشت ۲

اگر شما ها خواستید به من کادو بدید قبول می کنم و احساس تنهایی نمی کنم