گفته ها و نگفته های امیر آشتیانی

گفته ها و نگفته های امیر آشتیانی

مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق *** گرت مدام میسر شود زهی توفیق
گفته ها و نگفته های امیر آشتیانی

گفته ها و نگفته های امیر آشتیانی

مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق *** گرت مدام میسر شود زهی توفیق

من و ببخش بلاگ اسکای عزیز


سلام بلاگ اسکای  عزیزم

 

من ببخش من واقعا در حق تو بد کردم

من بی معرفتی کردم و تو را به فیس بوک معدوم که معلوم نبود از کجا اومده وتازه فهمیدم  منادی استکبار جهانی بود فروختم

من تو نازنین و دست پخت وطنی (فرزند مهندس چنگیزی و دوستان) را به یک سایت بی ریشه که معلوم نبود دست پرورده کی هست، ترجیح دادم

الان فهمیدم  که غیر اخلاقی بوده و فسق و فجور  و فحشا را تبلیغ می کرده و همه اش کارهای بد بد بد  می کرده البته اول فکر کردم سایت بدی باشه ،  چون چند روزی باز نمی شد و اما  یه دفعه پس ازاینکه آن شیخ گفت من اگر رییس جمهور شوم آن را باز می کنم ، دوباره باز شد ، فکر کردم که توبه کرده و دیگر جز سایت های خوبه و مشکل دار نیست

آخه توهم که خوبی یکبار اینجوری شده بودی یادته باز نمی شدی. اما توبه کردی و با بدی ها مبارزه کردی و الان خوبی شکر خدا

اما نمی دونم چی شد که یکدفعه این جوری شد و دوباره بسته شد

حتما کار بد کرده و توبه نکرده و بی دینی و هرج و مرج  را ترویج کرده وگرنه که بسته نمی شد دوباره ، مگه نه

خدارا شکر که ما داریم کسانی را که این سایت های بد را فیلتر کنند تا ما گمراه نشیم

 خدایا شکرت

من ببخش من واقعا در حق تو بد کردم

من از روی تو شرمسارم که چند وقته همه اش دنبال روزنامه های دروغ نویس بودم

که بیانیه ای دروغ می نوشتن، حرف های نادرست منتشر می کردند

اغتشاش و تجمع و بی دینی و ... تبلیغ می کردند

 که شکر خدا.......

 و یا نمی دونم خودشون خسته شدن و فهمیدن  که کارشون به جایی نمی رسه  و خودشون خودشون و  توقیف کردن  و من یه دفعه به خودم اومدم و از اشتباه دراومدم

من ببخش من واقعا در حق تو بد کردم


من از کرده های خودم پشیمونم    

من می خواهم پیش تو برگردم و دوباره مثل قدیم ها روزی یکبار از من پذیرایی کنی و ده ها بار در روز بهت سر بزنم

طوری که اگر کارم هم بمونه حاضر نباشم از تو بگذرم

من می خواهم دوباره با تو باشم

الانم خوشحالم که تا دیر نشده متوجه اشتباهاتم شدم (البته امیدوارم  که نشده باشه )  و تو مثل قدیم ها صفحه هات وبرام باز کنی و من هر جی می خواه بنویسم

من ببخش من واقعا در حق تو بد کردم




 

اصل مطلب

نیایش با خدا

از خدا خواستم عادت های زشت را ترکم بدهد

خدا فرمود : خودت باید آنها را رها کنی

از او درخواست کردم فرزند معلولم را شفا دهد

خدا فرمود : لازم نیست، روحش سالم است، جسم هم که موقت است

گفتم مرا خوشبخت کن

خدا فرمود : نعمت از من، خوشبخت شدن از تو

از او خواستم روحم را رشد دهد

خدا فرمود : نه تو خودت باید رشد کنی،

من فقط شاخ و برگ اضافی ات را هرس می کنم تا بارور شوی

از خدا خواستم کاری کند که از زندگی لذت کامل ببرم

خدا فرمود : برای این کار من به تو زندگی داده ام

از خدا خواستم کمکم کند همان قدر که او مرا دوست دارد من هم دیگران را دوست بدارم

خدا فرمود : آها بالاخره اصل مطلب دستگیرت شد

بدون شرح

اگر می خواهید کسی که  پست قبلی براش نوشته شده بود را بشناسید

اینجا کلیک کنید.


به زودی یک پست در این رابطه می نویسم.

قول می دهم!

گذرنامه

اپیزود اول

سلام

سلام

ببخشید می خواستم یه عکس بیندازم

برای چی می خواهید

برای گذرنامه

پس لطفا کرواتتون باز کنید

چشم

بفرمایید تو اتاق آماده شدید زنگ بزنید

حتما

.

.

 

دینگ دینگ

 آماده اید؟

بله

صورتتون یه کم به چپ ببرید

خوبه

لبخند

{صدای فلاش}

****

اپیزد دوم

عکس مرد با همون لبخند روی حجله

با صدای قرآن  سوره حمد عبدالباسط

* این بخشی از یه فیلم کوتاه بود که من ندیدم اما دوستم خشایار برام تعریف کرده بود

تفسیر

سلام  چند وقت بود این عکس را دیده بودم اما هنوز نفهمیدم که این عکس منظورش چیه؟

یعنی پسر قلب را  می خواهد هدیه بده یا هدیه گرفته؟

یا دختره گل و هدیه آورده یا  هدیه گرفته؟؟؟؟

برام جالبه نظرات تون و بدونم

*پی نوشت از همه کسانی که برای من کامنت گذاشتن ممنونم

خودخواه

 

خودخواهی،ظرفی که پر نمی شود!

 

بازی قسطی!

ببینید این نهال که من واقعا نمی دونم اسمش نهال هست از من خواسته تو یه بازی شرکت کنم

که ۵ تا رفتار که طی زمان تونستم عوضش کنم و از چه چیزایی خوشم میاد و از چه چیزایی

بدم میاد و بنویسم

القصه منم که  خوره بازی او این جور چیزام  و آخر مرام و ااینا دعوتش و قبول کردم

اما ۵ رفتار که تونستم عوضش کنم

۱ دروغ : تا ۱۵ سال پیش ( تاریخش درسته ها) مثل نقل و نبات دروغ می گفتم اما یه بار تصمیم گرفتم دروغ الکی نگم و این شد تا اونجا که می تونم سعی می کنم دروغ نگم  سر منشا شم این جمله شد که  می گن یه دروغ بگی باید ۱۰۰۰ تا دروغ بگی که اولی را درست کنی و آخرشم سوتی می دی و ضایع میشی

۲ خودخواهی: من خیلی آدم خود خواهی بودم هیچ کس برام اندازه خودم اهمیت نداشت  بد جالب اینکه برام ارزش بود اما یه روز یکی از دوستام  که خیلی به گردن من حق داره  این نکته را به من گوشزد کرد  از اون روز سعی کردم اینم بگذارم کنار ،حالا اون باید بگه چقدر خوب شدم  اما به نظر خودم خیلی بهتر شدم

۳ عصبانی فوق العاده آدم عصبی بودم یعنی  سر هر چیز مسخره ای عصبی می شدم . دادو بیدا می کردم  که بیا و ببین

۴ در مجموع آدم نا مرتبی بودم که الان ۳۰۰ یا ۴۰۰ درصد پیشرفت کردم

 ۵ نمی دونم الان دیگه چیز دیگه ای یادم نمی آد  پس تا بعد قسمت دومش بزودی می نویسم احتمالا ۵ شنبه