گفته ها و نگفته های امیر آشتیانی

گفته ها و نگفته های امیر آشتیانی

مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق *** گرت مدام میسر شود زهی توفیق
گفته ها و نگفته های امیر آشتیانی

گفته ها و نگفته های امیر آشتیانی

مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق *** گرت مدام میسر شود زهی توفیق

چقدر تنهایم

بزرگ بود و از اهالی امروز بود

و با تمام افق های ناز نسبت داشت

 و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید

 صدایش به شکل حزن پریشان واقعیت بود

 و پلکهایش مسیر نبض عناصر را به ما نشان داد .

 و دست هاش هوای صاف سخاوت را ورق زد و مهربانی را به سمت ما کوچاند .

 به شکل خلوت خود بود و عاشقانه ترین انحنای وقت خویش را بر آینه تفسیر کرد و او به شیوه ی باران پر از طراوت تکرار بود و او به سبک درختان میان عافیت نور منتشر می شد .

همیشه کودکی باد را صدا می کرد .

همیشه رشته صحبت را به چفت آب گره می زد.

برای ما یک شب سجود بر محبت را چنان صریح ادا کرد که ما به عاطفه سطح خاک دست کشیدیم و مثل لهجه ی یک سطل آب تازه شدیم

و بارها دیدیم که با چقدر سبد برای چیدن یک خوشه بشارت رفت و نشد که روبروی وضوح کبوتران بنشیند

 و رفت تا لب صبح و پشت حوصله نورها دراز کشید .

هیچ کس فکر نکرد که ما میان پریشانی تلفظ درها برای خوردن یک سیب چقدر تنها ماندیم ...

نظرات 8 + ارسال نظر
احسان چهارشنبه 9 مرداد 1387 ساعت 23:05

خواستم اول باشم وگرنه صبح تا شب می بینمت

بی بی سمانه رضایی پنج‌شنبه 10 مرداد 1387 ساعت 14:42 http://7gereh.persianblog.ir

سر زدم....همین؟؟؟

غریبه جمعه 11 مرداد 1387 ساعت 02:30 http://ghame-tanhaeee.blogfa.com

سلام
ممنون از اینکه بهم سر زدید

اریانا جمعه 11 مرداد 1387 ساعت 04:51

سلام
ببخشید امیر جان باید خیلی زودتر از این ها سر می زدم و جویای احوالت ...
امیدوارم سلامتی کامل بدست اورده باشی و هر روزت بهتر از روز قبل باشد
موفق سربلند پیروز و در ارامش باشی صمیمی

مهدی اسدی جمعه 11 مرداد 1387 ساعت 18:24 http://masadi.blogsky.com

آقا چه خبر؟

فاطمه جمعه 25 مرداد 1387 ساعت 21:45 http://faramosh86.blogfa.com

رفته بودم سر حوض
تا ببینم شاید عکس تنهایی خود را در آب
آب در حوض نبود.

ماهیان می گفتند هیچ تقصیر درختان نیست
ظهر دم کرده تابستان است

صحرا پنج‌شنبه 28 شهریور 1387 ساعت 11:59 http://www.lovemahasti.blogfa.com

سلام دوست عزیز خوشحال میشم به وب من سر بزنی

سوده شنبه 13 مهر 1387 ساعت 11:02 http://www.gitf4you.blogfa.com

سلام
ممنون که به من سر زدین و اما درمورد شعری که نوشتین ...
چون منم سپهری هستم و ازفامیلای سهراب هضم اشتباهات تایپی (صرفا در مورد اشعار سهراب) یه کم برام مشکله.

بزرگ بود و از اهالی امروز بود

و با تمام افق های باز نسبت داشت

و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید

صداش به شکل حزن پریشان واقعیت بود

و پلکهایش مسیر نبض عناصر را به ما نشان داد .

و دست هاش هوای صاف سخاوت را ورق زد و مهربانی را به سمت ما کوچاند .

به شکل خلوت خود بود و عاشقانه ترین انحنای وقت خودش را برای آینه تفسیر کرد و او به شیوه ی باران پر از طراوت تکرار بود و او به سبک درختان میان عافیت نور منتشر می شد .

همیشه کودکی باد را صدا می کرد .

همیشه رشته صحبت را به چفت آب گره می زد.

برای ما یک شب سجود سبز محبت را چنان صریح ادا کرد که ما به عاطفه سطح خاک دست کشیدیم و مثل لهجه ی یک سطل آب تازه شدیم

و بارها دیدیم که با چقدر سبد برای چیدن یک خوشه بشارت رفت ولی نشد که روبروی وضوح کبوتران بنشیند

و رفت تا لب هیچ و پشت حوصله نورها دراز کشید .


و هیچ فکر نکرد که ما میان پریشانی تلفظ درها برای خوردن یک سیب چقدر تنها ماندیم ...

جمعا 8تا اشکال داشت که من براتون تصحیحش کردم.ببخشیدا!
مرسی و خدافظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد