گفته ها و نگفته های امیر آشتیانی

گفته ها و نگفته های امیر آشتیانی

مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق *** گرت مدام میسر شود زهی توفیق
گفته ها و نگفته های امیر آشتیانی

گفته ها و نگفته های امیر آشتیانی

مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق *** گرت مدام میسر شود زهی توفیق

خوشحالم که روشنفکر نیستم

سلام

امروز یکی از بچه ها یک داستانی را برام تعریف کرد که پیش خودم گفتم خوبه من روشن فکر نیستم

نه دم از این حرفها می زنم

 نه یه سیگار می گذارم گوشه لبم و موقع نوشتن ژست روشنفکری می گیرم

نه تو مطلبام از کلمات قلمبه سلمبه استفاده می کنم که حتی خودمم معنیش و ندانم

نماد روشنفکری

نه در مورد  مسائل سیاسی همه اش از آزادی بیان و  خفقان و ... دم می زنم

نه تحصن می کنم نه نامه اعتراض آمیز امضاء می کنم

نه با گرفتن کتابهای...... تو دستم به دیگران می فهمونم من از اینها می خوانم  

 نه صدای آمریکا گوش می کنم

 نه به روز مطلب می دم

نه آهنگهایی رو گوش می کنم که یک کلمه ازمعنیشو خودم نفهمم

من تو یکی از به قول اونها روزنامه راست کار می کنم

آدامسم به ندرت می جوم به ریشام حساسیت ندارم که کوتاه یا بلند

 هر جور حال کنم می پوشم

با هر کی دوست داشته باشم  حرف می زنم

سعی می کنم از کلمات ساده برای نوشتن استفاده کنم

به جز تو روزنامه دولت هر چی دوست دارم تو بلاگم می نویسم

 تازه اونجا هم خط قرمزام زیاد نیست حداقل تا حالا به هم  نگفتن اول خطها تعریف شد منم رعایت کردم تازه اینم طبیعی هر جا سیاست خاص خودش و داره

یادمه یه دفعه یکی از همون روشنفکرها که الانم رفته آمریکا مجبورم کرد برای یه مورد خاص مطلبی رو زورکی بنویسم یه  زورکی می گم یه زورکی می شنوید هنوزم بابت  نوشتن اون مطلب عذاب وجدان دارم با اینکه خیلی بازتاب داشت

مجبور شدم

به توصیه دوستانم گوش می کنم بعد تصمیم می گیرم اون کار و انجام بدهم یا نه

 اما در مورد آدم اون چیزی را که دوست دارم فکر نمی کنم

اول به نظرم همه  خوبند بعد اگر خلافش ثابت شد با عینک بد بینی نگاهشون می کنم

به آدمها اجازه می دم هر جور دوست دارن فکر کنند

اصلا برام مهم نیست در مورد من چی فکر می کنند

تا دونفر و باهم دیدم سریع روشون اسم نمی گذارم که ای فلان و ای بسار بعدشم نمیشنم جار بزنم  که چه نشستید که...... .

پیش خودم گفتم خوب نه اداش و در می آرم نه منافق بازی در می آرم وبی جنبه بازی

اگر مثلا ما روزنامه نگارها نتونیم این جور چیزا رو درک کنیم چطور از بقیه توقع داریم این مسائل و درک کنند

امان از بی جنبه ها

 به همین دلیل گفتم  خوشحالم که روشنفکر نیستم چون دیگه حداقل اداش و در نمی آرم

 البته این اولین باری نبود که همچون چیزی را شنیدم و مطمئنم بار آخرشم نخواهد بود اما امیدوارم که کمتر بشه

ان شاء ا...

نظرات 19 + ارسال نظر
نگین بهکام جمعه 13 مهر 1386 ساعت 23:13 http://neginbehkam.blogfa.com

سلام . من از این آدما خیلی می شناسم. کسانی که یه روزی فکر می کردم دوست و همکار خوبی هستند و براشون احترام زیادی قایل بودم توی شرایط نقابشون افتاد و معلوم شد چه دون مایه هایی هستند . زن که باشی این آدما رو بیشتر می شناسی. البته همه هم این طور نیستند

اینم خودش یه تجربه است اما هی باید تکرارش کنی چون آدمها اصلشون همیشه زود رو نمی کنند
پس مجبور میشی تکرارش کنی

رضا شنبه 14 مهر 1386 ساعت 05:32 http://hoof.blogsky.com

سلام آقا من شرمندم ببخشید ی L چه کارا که نمی کنه.اشکال نداره حداقلش این بود که من اومدم پست جدیدت رو خوندم تو که ما رو خبر نمی کنی

سخت نگیر پیش می اد

احسان تقدسی شنبه 14 مهر 1386 ساعت 16:32 http://demokracy.blogfa.com

خسته نباشید همکار گرامی. تازه با وبلاگتون آشنا شدم. سعی می کنم خواننده دائمی اش باشم. پیروز باشید و سربلند.

سلام خوبید من فقط یه بار اسمتون و شنیده بودم اما بلگتون یه بار قبلا دیده بودم
قصه ما از بقیه قصه ها جدا بود
فکرم کنم مفصل نوشتم
اگرم برزخی ها سریالی شد خودمم نمی خواستم اما همه حرف من بریخی های 2 بود که تاوانشو الان من دارم میدم و مجبورم تنهایی کار کنم بقیه باهم خوبند حتی ظاهرا
این به نظر من یه سناریو که تو هر سیستمی وجود داره و همیشه یه جبهه علیه ادمهایی که جدید وارد یه مجموعه می شوند وجود داره این طبیعی
اما من اشتباه می کردم که فکر می کردم اینجوری نیست در صورتی که به صورت علمی ثابت شده است اینجا هم حتی خیلی بدتر بود
راست می گن آدم از جایی ضربه می خوره که فکرش و نمی کنه مثل من
چون اصلا فکر نمی کردم از اونجا ضریه بخورم
حتی یادمه یه دفعه یکی ازم پرسید تو با کی ؟
من گفتم با هیچ کس من حوصله جنگ فرسایشی ندارم چون ته اش هیچی نیست
فقط راه رفتن رو اعصاب همدیگر است
اما همه حرف من اینجاست ما که با شما یا هیچ کس دیگه کاری نداشتیم پس چرا پا تو کفش ما کردید
فرض کنید من یا همکارم دوست داشتیم روابط کاریمون سرد باشه
عیب داریه تازه اینجوری نبود
بهتر از احساس تنفر پنهان نیست؟
راستی لینکتون می کنم
بازم بیاید اونورها خوشحال میشم

احسان شنبه 14 مهر 1386 ساعت 17:04

دایی خسیس بازی در نیار ائن گوشی داغونتو بفرست بیاد
من واست سنجد دادم رشته دادم به به دادم
تازه یه چیزی هم باید بزاری روش تا ازت بگیرم
باشه؟؟؟؟؟؟
هییییییییییییییییییییییییییییی
صداشو اصلا در نیاری

گفتم بگو برا چی می خواهی
اونها که شرش ما رو میگیره و باید برم بیارمش

حمیدرضا طهماسبی پور شنبه 14 مهر 1386 ساعت 18:00 http://hrtp.blogfa.com

میدونی چیه؟
آدمای کم کیفیت به جای ارتقای خودشون همیشه تلاش می کنن تا دیگران رو به جرم های نداشته متهم کنن....
اگه ادعات نشه میگن پر ادعایی
اگه کاری به کسی نداشته باشی میگن مرموزی
اگه
و اگه های بسیاروووووووو

می گم بدیش اونجاست که هممون یا دم از روشنفکری می زنیم یا اسلام
این دو تا سپر و ابزارخوبی شدن برای دفاع از کارامون
این مطلب هم مخاطب خاص و عام داشت
داری که آقا

نرگس شنبه 14 مهر 1386 ساعت 22:20 http://nniki.persianblog.ir/

منم خوشحالم که روشنفکر نیستی! (:

مرسی جه عجب اپ کردی

امیرهادی شنبه 14 مهر 1386 ساعت 22:46 http://anvary.com

اولا که مرسی که لینک کردید و لطف دارید که به ما لطف دارید !!!!! دوم هم اینکه درست متوجه شدید من نمی دونم بیمارم یا چه ! در شبانه روز ۴ تا ۶ ساعت می خوابم و بقیه وقتم رو همیشه پای نت مشغول وب خوانی و وبلاگ خوانی و وبلاگ بازی هستم !

در مورد پستتون هم .... نمی خوام بگم بی انصافی چونت اتفاقا یکباری هم به رفیقی می گفتم از پسری که با زانتیا به مجتمع تجاری گاندی آمده بود ، با فندک زیپو سیگار وینیستون روشن می کرد و عجیب اونکه سر سختانه مدافع چپ بود ، از اون جالب تر از عشقش به چه گوآرا می گفت در حالی که به گردنش نام مبارک الله آویزون کرده بود !!!!!!!!!

من به حضراتی که شما فرمودید اگر تمام روشنفکریشون جمع شده باشه در تعداد کتاب و رادیو امریکا روشن فکر نمی گم !

اما ممکنه کسی واقعا هم بنده خدا روشنفکر باشه حالا سیگار هم بکشه ! کتابشم)بی منظور( دست بگیره یا اینکه رادیو آمریکا هم گوش کنه !
چه اشکال داره ؟
در هر حال خوشحالم زا آشنایی با شما و به امید روزای بهتر و دوستی های بهتر

اخواهش
اینکه بیماری مسری قرنه
اون داشت یه مورد خاص رو برسی می کرد
من یه اصل بیان نکردم که بهخواهم ازش دفاع کنم یه مورد پیش اومد من دلم خواست این مطلب و نوشتم
منم تعریفم از روشنفکر اینها نیست
راستی اگر بازم اومدی بگو تعریفت از روشنفکری چیه؟

منم امید وارم موفق باشید

احسان تقدسی یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 01:00 http://demokracy.blogfa.com

خسته نباشید. احساس می کنم مطلبم گویا بود. ممنون بابت لینک. من لینکدونیم مشکل دار شده و خیلی وقتها هم نمیاد به محض اینکه درست شد حتما لینک میدم. حتما بازم سر می زنم. موفق باشید.

من هم میام اون طرفها

احسان یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 22:17

نخواستیم خسیس
ماله خودت
اگه عیدی اومدم می برم کسی نفهمهاااااا
راستی برو تو وب عشق من حال کن
http://www.najafzadeh.ir/weblog/

علی - خ یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 23:15 http://1979.blogfa.com

بابا تو هم که روی ما رو سفید کردی از غم و غصه و گله وشکایت . به نظر من هر کسی هر ادایی خواست بزار دربیاره حالا به قول خودت مذهبی یا روشنفکری . اما امیر جان انسانیت کوش ؟

خوب چه کار کنم همه جا فیلم بازی کنم اینجا هم فیلم بازی کنم

انسانیت هم که سالهاست زیره خاک

سپیده دوشنبه 16 مهر 1386 ساعت 12:18

حالا که چی این مطالب بیمزه رو نوشتی
فهمیدیم کی هستی

بشناس خوبه چه عجب اینجا هم اومدی

م دوشنبه 16 مهر 1386 ساعت 12:53

وایییییییییییییی چقدر از خودت تعریف کردی
فکر نمی کنم اینجوریام باشیاااااااااااااااااا
از خود متشکر

راست می گی
خوب می گفتی کی هستی لا اقل یا بگو چرا که نیستم

احسان دوشنبه 16 مهر 1386 ساعت 17:30

هویییییی
در مورد دایی من درست صحبت کنید

همسر آینده دوشنبه 16 مهر 1386 ساعت 22:13 http://ma2nafar.blogsky.com

هر چی گفتی درست ولی سر ۲تاش الان باهم درگیریه فیزیکی پیدا می کنیم احتمالا!(یکی بیاد منو بگیره نذاره اینو بزنم!!!!!!!!!!!!!!!!)
تو چرا صدای آمریکا گوش نمیدی؟؟؟ هان؟هان؟هان؟هان؟هان؟هان؟ حتما که نباید بپذیری فقط گوش بده!!!!
تو چرا پتیشن امضا نمی کنی؟؟؟ هان؟هان؟هان؟هان؟هان؟هان؟هان؟هان؟ اگه زندانی های سیاسی و دانشجوها و عدنان حسن پور و هیوا بوتیمار(روزنامه نگار ) اعدام شدن تقصیره توئه ها!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! که امضا نکردی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
امضا:نهال عصبانی،زخم خورده،همین اان با مسوول سرویسش دعوا در حد اخراج و اینا کرده ،خسته ،عصبیه ناراحته دلگرفته!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ما ماهواره نداریم گوش کنیم
قسمت نشده تا امضا کنیم
خوب هر چه فریاد داری بر سر ما بزنید

امیرهادی پنج‌شنبه 19 مهر 1386 ساعت 23:46 http://anvary.com

لینکیدمتان

مرسی

بهزاد جمعه 20 مهر 1386 ساعت 21:36 http://azadi6.blogfa.com

مطلب جالبی بود ولی ای کاش تو فیلسوف می شدی !!۱ اما همه ما چه تظاهر کنیم و چه نکنیم چندین تا نقآب رو صورت مون داریم از جمله خود من .منتها درصد این نقاب ها فرق می کنی .بدشم دهنمون را صاف کردی اصل داستان را چرا نگفتی.
یه چیز دیگه این دستمال ننه من قریبم چه صیغه ایی بود که در آوردی حالا مگه صدای آمریکا گوش بدی چی میشه خوب گوش نده برو صدای افغانستان رو گوش کن .ااااااای ی ی مگه من تو رو نبینم مشتی.بدشم به جوونی ما رحم کن وب لاگت رو عوض کن بیا تو بلاگ فا........جیگر

نه فیلسوف دوست ندارم
نمیشه خوب دیگه
ما که ماهواره نداریم خوب آ کیو مثال زدم نه خیر بلاگ اسکای ماله رفیقم تو بیا اینجا

امیرهادی شنبه 21 مهر 1386 ساعت 01:18 http://anvary.com

عید فطر رو خدمت شما و خانواده محترمتون تبریک عرض می کنم ...

من هم تبریک می گویم به شما و خانواده محترمتون

احسان شنبه 21 مهر 1386 ساعت 06:55

سوغاتی من یادت نرهاااااااااااااااااا

بازار بسته بود
بشین درس بخوان جای صحرا گردی

امیر چهارشنبه 25 مهر 1386 ساعت 09:22 http://ayenehafkar.persianblog.ir

دلم گرفته امشب در خلوت شبانه
هوای گریه دارم در سوگ این ترانه
====================
سلام[گل]
زیارت قبول حاجی

سلام قسمت شه با هم بریم کربلا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد